ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
((رابرت داوینسن زو )) قهرمان مشهور ورزش گلف آرژانتین ، زمانی که در یک مسابقه برنده شد ، مبلغ زیادی پول به عنوان جایزه دریافت کرد . در پایان مراسم زنی به سوی او دوید و با التماس گفت که پولی به او بدهد تا بتواند کودک مریضش را از مرگ نجات دهد . زن گفت که هیچ پولی ندارد و اگر رابرت به او کمک نکند فرزندش می میرد .
قهرمان گلف دریغ نکرد و بلافاصله تمام پولی را که برنده شده بود به زن بخشید .
چند هفته بعد یکی از مقامات رسمی انجمن گلف به او گفت : ای رابرت ساده لوح ! خبرهای تازه برات دارم . آن زنی که از تو پول گرفت ، ازدواج نکرده و بچه مریض ندارد . او تو را فریب داده دوست من !
رابرت با خوشحالی جواب داد : خدا را شکر ! .... پس هیچ بچه ای در حال جان دادن نبوده است . این که خیلی عالی است ! ....